وقتی  شاه رفت من پارادای بودم.

وقتی  انقلاب آمد من پرارادای بودم .

وقتی  بمب آمد من پرارادای بودم .

وقتی  جنازه شهید آمد من پرارادای بودم .

وقتی  زلزله آمد من پرارادای بودم .

وقتی  گرسنگی یتیم آمد من پرارادای بودم .

وقتی  تنگ دستی آمد من پارادای بودم .

وقتی پدر دست خالی آمد من پرارادای بودم .

وقتی تورم آمد من پرارادای بودم .

وقتی برادر آمد و مادر  رفت من پرارادای بودم .

وقتی در پارادای بودم و در وازه های مردی و مردانگی را میان پاهای روسپیان می آموختم  تصمیم کرفتم تا مملکتم را نجات دهم .

اکنون در پارادای نیستم .