ادبیات
شاید مهم ترین اختراع بشر، زبان باشد. اختراعی که او از هزاران سال پیش آن را پیوسته دقیق تر و کامل تر کرده است تا هم دنیای گستردة پیرامون را بهتر تعریف کند
و بشناسد و هم دنیای پیچیدة درون را بهتر تصویر کند و بشناساند. در این زمینه دانش های بسیاری به شناخت و تکامل زبان کمک کرده اند و می کنند، اما مهم ترین
وسیلة تکامل این اختراع، و هر چه دقیق تر کردن کارایی اش، ادبیات است.
ادبیات وسیلة کوشش و کاوش برای رسیدن به دو شناختِ اساسی است: شناخت انسان و شناخت زبان. با هر قصه، هر داستان کوتاه، هر رمان، گوشه هایی از وجود
انسان را بهتر می شناسیم و با ریزه کاری ها و شگردهای اختراع بی نظیرِ او، یعنی زبان، بهتر آشنا می شویم. اختراعی که به او امکان می دهد هم خود را بشناساند و هم با
دیگر پدیده ها آشنا شود.
علوم و فنون بسیاری هستند که مستقیم یا غیرمستقیم به شناخت انسان و زبان او کمک می کنند، اما ادبیات است که می تواند تا اعماق ذهن و دل آدمی را بکاود و
احساس ها و عواطف او را بشناساند. علوم و فنون بسیاری برای تحقیق در جنبه های بی شمارِ جسم و جان انسان و جهانِ عظیم پیرامونش تدوین شده اند، اما ادبیات است
که می تواند ابزارِ دقیق و کارآمدی برای تماشا و درکِ همة زاویه های تاریکِ دنیای گستردة درون آدمی باشد. داستان، با نیروی تخیل، تا ژرفناهایی از ضمیر انسان نفوذ
می کند که هیچ علم و فن دیگری توان پیشروی به آنجاها را ندارد. دانش و فن شاید ما را بخوبی با چگونگی ساخت و مفهوم یکایک پدیده های مادی و معنوی جهان
آشنا کنند، اما تنها ادبیات است که چون آینه ای هم جسم مادی و هم جهان خیال آدمی را به او نشان می دهد.
بخشی از مقدمة جعفر مدرس صادقی
بر ترجمة متن کوتاه شدة «ماجراهای تام سایر» نوشتة
مارک تواین. کتاب مریم وابسته به نشر مرکز
حلقهای از جوانان